نوروزازبابل تا کابل
استادصباح استادصباح


درباره نوروز و آيين هاي نوروزي سخن بسيار گفته اند و نوشته اند و در اين گفتار كوتاه و فشرده، كوشش خواهم كرد تا تعبير و تحليل ديگري از آيين هاي نوروزي دهم . تعبير و تحليل من به بنياد انگاره هاي ذهني مردم در رفتارهاي آيين نوروزي استوار است. نوروز زمان نو گشتن سال و زمان باززائي و تجديد حيات طبيعت، و آغاز رستاخيز مردگان و زندگان در تكرار نوبتي آفرينش ، و آغاز يك زندگي نوين ديگر است. با نوروز همه چيز تجديد و نو مي شود. زندگي در طبيعت و پدپده هاي طبيعي و زندگي در شكل اجتماعي جماعات مردم رنگ و جلايي نو مي گيرد. سال با زمستان افسرده اش مي ميرد و دوباره در بها ر سبزينه اش مي رويد و مي شكوفد، گياهان رويش دوباره آغاز مي كنند، حيوانات حيات جنسي خود را براي زايشي ديگر از سر مي كيرند، مردگان زنده مي شوند و روان هايشان از جهان مردگان به جهان زندگان باز مي گردند. زندگان نيز همراه با نوشدگي سال خروج مي كنند و به ساحت ديگر از حيات طبيعي و اجتماعي گام مي نهند. آمدن نوروز و نو شدگي سال ، و تجديد حيات رستني ها و رويش دوباره گياهان و نباتات را مردم با راه انداختن پيك هاي نوروزي و كاشتن روياندن دانه هاي گياهي مي كنند.
در آغاز اين واگذار مردم با پلشت زدايي در روزهاي پاياني سال كهنه، از آنچه رنگ فرسودگي و كهنگي و سياهي ارد، جدا مي شوند و دوري مي گزينند و آداب پيشواز نوروز رفتن ، مانند غبار روبي و پاكسازي خانه و محيط زيست ( خانه تكاني ) شكستن و دور افكندن كوزه هاي سفالين و كهنه آبخوري، نوكردن اسباب و اشياي كهنه و فرسوده و ناكار آمد، سفيد كردن ظروف مسين، سفيد و نقاشي كردن ديواره هاي خان، تطهير و پاكيزه كردن سر وتن و جامه و كنار گذاشتن جامه و كنار گذاشتن جامه هاي كهنه و ژنده و پوشيدن جامه هاي نو و پاكيزه گندزدايي خانه با سوزاندن و دود كردن اسفند و افشاندن بوي خوش، و تعطيل كردن كار و فعاليت هاي اجتماعي و اقتصادي معمول روزانه در آخرين روزهاي عمر سال كهنه، همه نشانه و مظهر خيزش جمعي مردم در پلشت زدايي و نابودي ارواح زيانكاري است كه در سياهي كهنگي و مرگ آشيانه گزيده اند ، اينها همه نشانه جدا شدن انسان از تباهي و سياهكاري و زندگي گذشته است. مرحله ديگر اين گذر، مرحله جدايي گزيني از سال كهنه به ساال نو و از زندگي قديم به زندگي نو است. در اين دوره، مردم اوقات خود را در خانه ها و در ميان اعضاي خانواده و دودمان خويشاوندان وبا ديد وبازديد يكديگر مي گذارنند. اين دوره را مردم با ياد مردگان خود در شب سال نو آغاز مي كنند و رستاخيز مردگان و بازگشت روان آنها را از جهان مردگان به جهان خاكي وپيوستن به زندگان، و با هم زيستن را جشن مي گيرند
.
روشن كردن فانوس وچراغ و افروختن آتش بر سر بام ها و بر گور مردگان، افرختن چراغ هاي خانه به هنگام آفتاب ، و روشن نگه داشتن آنها پگاه روز اول سال نو، نشانه هاي از جشن استقبال گذشتگان است. پنداشت به رستاخيز مردگان و پيوستن روان آنها به زندگان در نوروز، خاستگاهي كهن در جامعه مادارد. اين پنداشت با پندار زرتشتيان در فرودگان پندار مسيحيان به عيد مردگان ( روز دوم نوامبر) و يكشنبه اموات( چهارمين يكشنبه از چله پيش از عيد پاك) با عقيده مسلمانان به ليله الرغائب ( شب نخستين جمعه ماه رجب ) و روز عرفه ( نهم ذيحجه ) و به تعبير عاميانه آخرين روز سال كهنه مشا بهت دارد. گستردن \" خوان نوروزي \" يا \" سفره هفت سين\" در نوروز و آغاز دوازده روزه جدا گزيني ، تمام اعضاي خانواده را از دور و نزديك به خانه فرا مي خواند و بر سر خوان مي نشاند و به عقيده رزتشتيان، امشاسپتدان، هفت فرشته مقرب نيز كه در فرودگان از جهان مينوي به زمين فرود مي آيند، بر سر خوان نوروزي حضور خواهند يافت.
از اين رو خوان نوروزي نقش و كاركردي بس مهم در گردآوردن افراد خانواده به دور هم، و زدودن گرد نفاق و كدورت ميان اعضاي خانواده وايجاد صلح و دوستي و همبستگي ميان آنها دارد. پس از تحويل سال نو، از كهن ترين زمان رسم بر اين است كه كسي كه به خانه در مي آيد گامي نيك، رويي فرخنده و زباني شادي بخش داشته باشد. اين كس پيام آور تندرستي ، نيرو، شادكامي و فزوني در سال نو بوده است. دمشقي در نخبه الدهر به آمدن در پگاه نوروزي به سراي پادشاهان ساساني اشاره مي كند و مي نويسد: اين مرد خود را \" پيروز \" و نامش را خجسته مي شناساند و مي گفت كه از نزد خداوند مي آيد و تندرستي و گوارايي را با سال نو آورده است. هنوز هم در آستانه سال نو، نخست شخصي فرخنده روز و نيك پي به خانه در مي آيد تا تندرستي و نيرو و شادي و بركت را براي همه اعضاي خانواده در سال نو به خانه بياورد. در اين دوره ، مردم بازي ها و نمايش هاي ويژه اي برپا مي كنند كه به دوره انتقال در مناسك آييني نوروز ارتباط دارند و دوره فروپاشي زمان و از ميان رفتن سستي و فرسودگي طبيعت و دوره با آفريني و پيدايي قدرت و نوشدگي نيروي طبيعت را نشان مي دهند. بازي هاي نمايشي مانند كشتي پهلواني ، بزکشي و اسب دواني ، از جمله اين نمايش هاي نوروزي هستند واسطوره ستيز ميان مرگ و حيات، ناتواني و توانايي ، ايستايي و پويايي را كه نمادي از مرگ سال كهنه و فرارسيدن سال نو با حيات تازه و تجديد آفرينش رويش است، نمايش مي دهند. سرانجان مرحله پاياني مناسك گذار وانتقال و بازگشت و \"پيوستن \" مردم به جامعه و حيات اجتماعي و اقتصادي روزانه فرا مي رسد.
نوروز و آيين هاي مربوط به آن از جمله بيرون رفتن جمعي از خانه ها و پيوستن به جمع مردم ديگر، پناه گرفتن در دامن طبيعت در آب افكندن سبزه هاي رويانده و رهايي از هر قيدو بند اجتماعي و پرداختن به نوشكامي و بازي و شادي نشانه هايي از پايان گرفتن دوره گذار و سرآغاز زندگي اجتماعي دوباره در سال نو است. انسان در مناسك گذار نوروزي كه با مجموعه رفتارهاي نمادين رمز گونه همراه است. در يك استحاله دروني و بيروني، نخست همه تعلقات ناپاك و نا مقدس زندگي دنيوي را كه از سياهي و تباهي كهنگي برخاسته، از خود مي زدايد و دور مي سازد. سپس با نوشدگي زمان و سال و تكرار آفرينش در طبيعت، در ساحتي معنوي و قدسي باز زاده مي شود. آنگاه با نيرو و تواني تازه براي پذيرش وظايف و قيود اجتماعي زندگي در يك سال ديگر، آمادگي مي يابد و آن را با سال نو آغاز مي كند. چهارشنبه درگذشته نوروزي هاي دور!
در ادبيات مراسم مادر ارتباط با شمارش و دسته بندي آنها، ملاحظات مختلفي وجود دارد. تعداد چهارشنبه هاي آخر سال چهار تا مي باشد. در دسته بندي چهارشنبه ها بعد از چهارشنبه هاي آب و آتش و هوا چهارشنبه خاك مي باشد، زيرا درآستانه فصل بهار كه آب و آتش و هوا تازه در كل همه زندگي رونق مي گيرد براي بيدار نمودن زمين جهت فصل جديد كار و توليد محصولات تازه تجديد مي گردد و تازه مي شود. يكي از چهارشنبه هاي مقدس ماه خاكستري چهارشنبه آب است. در بين مردم اين چهارشنبه به عنوان چهارشنبه تازه آمده ( متولد شده ) و موفقيت آور براي انسان ها محسوب مي شود و به اين خاطر بين مردم عزيز است.مردم به اين چهارشنبه ، چهارشنبه آب و نوروز آب ها و چهارشنبه گل نيز مي گويند. اين چهارشنبه به اعتقادهاي آب تكيه كرده و مراسم را در بر مي گيرد. دومين چهارشنبه آخر سال چهارشنبه آتش است. اين چهارشنبه بين مردم چهارشنبه آدي و چهارشنبه آتش و شب آتش معروف مي باشد. اين چهارشنبه اعتقادات دفاع از آتش و گرمي را در بر مي گيرد. سومين چهارشنبه با اعتقادات هوا، هواي تميز و تغييرات هوا و تازه شدن هوا ارتباط دارد. اين چهارشنبه بين مردم چهارشنبه بادي و چهارشنبه هوايي و در بعضي روستاها درگذشتهبا نام چهارشنبه حيدر معروف است. در اساطير ملي هواي سفيد در لباس سفيد و هواي سياه در لباس سياه وباد شمال در لباس آبي و باد جنوب در لباس سرخ تصوير مي گردد. براي هر كدام باور و آهنگ و مراسم سلسله اي آفريده مي شود. آخرين چهارشنبه چهارشنبه آخر است. بين مردم اين چهارشنبه، به چهارشنبه سوري، چهارشنبه خاك و چهارشنبه زمين معروف است. در اين چهارشنبه به خاك، بخار و گرمي نفوذ مي كند. در چهارشنبه آخر، مراسم، آيين ،.باور، بازي و جشن هاي زيادي برگزار مي گردد قشنگي اي هر كدام از .چهارشنبه ها در يادداشت مردم به نوروز ابديت و جاودانگي مي بخشد .


نوروز، فرهنگ و هويت ملي ما

قدامت و پيشينه تاريخي نوروز به چه دوراني باز مي گردد و روند تحولات تاريخي آن چگونه بوده است؟ نوروز به لحاظ تاريخي بسيار كهن تر از آنست كه تا به امروز مطرح شده است. ريشه هاي نوروز را بايد از پنج هزار سال پيش در سرزمين سومر باستان و تمدن هايي كه همزمان با آن وجود داشتند جستجو كنيم. ما در فرهنگ عامه امروزمان نمايش هايي داريم كه نشانه هايي از صورتهاي نمايشي سومر باستان و منطقه خراسان بزرگ را در آنها مي توان پيدا كرد.نوروز جشني است برخاسته از دل تاريخ وطن ماو به هيچ قوم و مذهب معيني بستگي ندارد. نوروز با آرياييها وارد اين سرزمين نشده است . بلكه آرياييها آنرا از ماگرفته اند. بنابر اين نوروز يك جشن سرزميني است نه جشني متعلق به قوم يا مذهبي معين. برخي گمان مي كنند كه نوروز يك جشن زردشتي است در حاليكه اصلا\" چنين نيست زردشتيان نيز همانند بقيه مذهب نوروز را به عنوان يك جشن ملي پذيرفته اند. نوروز جشني فرهنگي است و بازندگي مردم پيوند دارد. چيزي در آن وجود ندارد كه اقوام و مذاهب مختلف با آن مخالفت كنند، به اين جهت نوروز با « پيدايش اسلام » مهر تاييد خورد و پيوند همچنين ارتباطي كه نوروز با مذهب دارد خيلي بيشتر از ارتباطي است كه با مذهب زردشت دارد. به طور مثال در شهر مزار شريف افغانستان هر سال، شب نوروز علمي در بارگاه حضرت علي ( ک) برافراشته مي شودو به مدت چهل روز برافراشته مي ماند و از تمام افغانستان و كشورهاي همسايه براي زيارت به اين مكان مي آيند. چنين است که من درنوشته هايم بصورت جسته وگريخته بارهاگفته ام که فرهنگ وهويت فرهنگي مابالا تراز همهاتقا د ا ت ما ارزش دارد زمانيکه اسلام درسرزمين ما پرتو افشاني مي کند با يک فرهنگ وعنعنات خاصي مواجه مي شود وروي همرفته با آن نه تنها مخالفت نميکند بلکه دراجراي درست وبه موقع آن تشويق وترغيب نيز مي نمايد.


منشاَ و پيدايش نوروز

آيا هخامنشي چنين جشني براي آغاز سال نو داشته اند و آيا همواره روز اولفروردين و لحظه اعتدال بهاري و ورودي آفتاب به برج حمل ( بره ) را زمان برگزاري اين جشن مي دانسته اند؟ براي پاسخ به چنين پرسش هايي بايد نگاهي به تقويم هخامنشي انداخت . در تقويم هخامنشي با توجه به كتيبه هاي به دست آمده مانند سالنامه هاي بابلي و همچنين متن هاي خزانه و باروي تخت جمشيد مي توان به دقت و به طور كامل زمان آغاز هر يك از ماهها و همچنين زمان دقيق كبيسه ها و آغاز سال نو را تعيين كرد. زمان نوروز همواره برابر آغاز ورود آفتاب به برج حمل ( بره ) دانسته شده كه زمان دقيق اعتدال بهاري ني هست. دست كم از دوره ساساني چنين مداركي در دست است. اين زمان اول فروردين و برابر با 21 مارس در تقويم ميلادي است. بنابر اين بايد انتظار داشت كه در تقويم هخامنشي آغاز روز اولاز ماه اول هر سال برابر با اولفروردين با 21 مارس باشد.
در تقويم هخامنشي بر اساس محاسبه هاي بابلي ها، هر چند سال يكبار يك ماه كبيسه را به ماه ششم يا ماه دوازدهم اضافه مي كرده اند، كه در اين ميان آغاز روز اول ماه سيزدهم يا همان ماه كبيسه دوم نشان مي دهد كه آغاز اين ماه در روزاول فروردين و چند روز پيرامون آن نگاه داشته مي شده است. در دوره هخامنشي 9 بار ماه سيزدهم در سال هاي كبيسه با روز او ل فروردين آغاز شده است . با اينكه مدارك به جا مانده از دوره هخامنشي يك محدوده زماني متغير را براي آغاز سال نو نشان مي دهند اما در اين شكي نيست كه سال نو در دوره هخامنشي ( يا دست كم سال اداري و رسمي ) با بهار آغاز مي شده است. اين گردش زماني بر اساس محاسبه هاي مشتركي بوده كه بيشتر در بابل و توسط كاهنان بابلي ساكن بايل انجام مي گرفته است و آنچنانكه مي دانيم كارهاي رصدي نجومي، تقويم و گاهشماري همواره در دست روحانيون بوده است. تالار آپادانا در تخت جمشيد يكي از بزرگترين و مهم ترين ساختمان هاي سكوي تخت جمشيد است و از جمله نخستين طرح هاي ساختماني پياده شده د اين مجموعه بوده است. اين كاخ به خوبي نشان مي دهد كه به عنوان يك تالار بار يا كاخ تشريفاتي ساخته شده و طرح و ساخت آن در زمان داريوش و خشايارشا انجام گرفته است. ديواره داخلي پلكان شمالي و شرقي آن داراي نقوش برجسته بسيار زيبايي است كه مي توان آنها را به چند گروه تقسيم كرد. نخست سربازان ايلامي هستند ودر پشت سر آنان به عنوان گروه دوم بزرگان و بلند پايگان پارسي و مادي هستند كه به صورت يك در ميان به سوي پلكان مياني در حال حركت هستند. آنان در حال گفتگو با يكديگر و يك همراهي دوستانه هستند برخي دستان يكديگر را گرفته اند و برخي برگشته و با كسي كه دست بر شانه آنها گذاشته مشغول صحبت هستند. البته حالت گفتگو تصوير نشده بلكه به بيننده القاء مي شود. بيشتر اين بزرگان شاخه اي از يك گل نيلوفر آبي در دست دارند. در پلكان مياني اين ساختمان دو نقش بر جسته وجود داشت كه بعدها از جاي خود بيرون آورده شده. آن طور كه از گزارش هاي تاريخي بر مي آيد، هخامنشيان همواره به باغ ها توجه ويژه اي داشته اند ، حفاري هاي پاسارگاد نيز نشان داد كه كاخ هاي هخامنشي پاسارگاد در ميان باغ ها و جويبارها قرار داشتند. سراسر تخت جمشيد نيز آكنده از نقش گلها و گياهان است. بنابر اين وجود اين گلها مي تواند گوياي اين باشد كه محصول همين باغ ها بوده ان ، حياط ها و باغ هايي كه شايد در پايين سكوي كاخ ها قرار دادشته و گياهان مورد نياز توسط باغبانان سلطنتي در آنها كاشته مي شده است. از نظر زماني هنوز هم بهترين زمان براي شكوفايي گل ها در ماه حمل وثور و است، به ويژه براي گل نيلوفر آبي كه فصل هاي ديگر مناسب نيستند پس زمان اين صحنه را مي توان نيمه آغازين بهار دانست.
آيا تخت جمشيد خود اين را بيان نمي كند. سرتاسر تخت جمشيد آكنده از نقش گلها و گياهان درحال رويش و اوج شكفتگي است سرتاسر ديواره ها و فاصله نقش ها، حاشيه ها و حتي درهاي آرامگاهها نيز با گل هاي نيلوفر آبي و گل هاي رزت پوشيده شده . فاصله ميان گروه هاي نمايندگان در نقوش پلكان هاي شمالي و شرقي آپادنا درختان كاج به تصوير كشيده شده است. بر كناره پلكان رديفي از گياهان ديده مي شود كه اختلاف ارتفاع آنها نمايانگر رويش گياهان به سوي بالاست و اين حركت را القاء مي كند. حتي بر بالاي ستون ها و گردن گاوهاي سر ستون نيز اين گلها نقش شده اند و در واقع سراسر مجموعه تخت جمشيد داراي تصويرهايي از رويش گياهان و شكفتگي و زنده شدن طبيعت است. به سخن ديگر تكرار آفرينش جهان به دست اهورامزدا است، مگر نه اينكه داريوش وخشايارشا وديگر فرمانروايان هخامنشي در سرآغاز كتيبه هاي خود تكرار مي كنند: ( خداي بزرگ است اهورامزدا، كه اين زمين را آفريد، كه آن اسمان را آفريد كه مردم را افريد كه شادي را براي مردم آفريد ) همه چيز در اين مجموعه گوياي آفرينش، بهار، شكوفايي و تازه شدن است. در مورد پيشينه نوروز و ريشه هاي آن در سنت فرهنگي منطقه نخستين خبرها را از « سومر» داريم. جشن هاي آغاز سال سومريان با اسطوره ازدواج مقدس ايزد بانوي سرزمين با خداي مظهر رويش گياهي، مربوط مي شود. كه به احتمال زياد بايد سومريان آن را از داخل فلات ايران با خود برده باشند. از اسطوره هاي سومري كه پس از خوانده شدن لوح هاي يافته شده در محوطه هاي باستاني سومر رازشان گشوده شده است نيز چنين بر مي آيد كه كوهستان هاي غربي و شمال غربي سومر، يعني كوه هاي زاگرس براي آنان جايگاهي مقدس بوده است. همچنين است. تحليل نقش و نگاره هاي روي اشياء و آثار يافته شده، و اطلاعات به دست آمده در محوطه هاي نيز از حوزه گسترده فرهنگ دوره اسلامي تا مناطق مركزي و تا حدود سرزمين هاي شرق و روابط گسترده اين مناطق با ايلام حكايت دارد. ساموئل هنري هوك در كتاب اساطير خاورميانه آورده است: « به نظر مي رسد سومري ها از مناطق كوهستاني شمال بين النهرين به منطقه دلتا كوچ كرده باشند. اساطير سومري نشان مي دهد كه شرايط اقليمي محل سكونت اوليه ايشان، با شرايط موطن جديدشان بسيار تفاوت داشته است. »ونز مي آورد:« تموز و ايشتر ( صورت هاي بابلي دو موزي و ايناناي سومري ) بارها زير پيكره صنوبر نر و ماده تصوير مي شوند . مي دانيم در دلتاي دجله –فرات، درخت صنوبر وجود ندارد، و اين درخت بومي ناحيه هاي كوهستاني است. اين نواحي خاستگاه اصلي سومرها بوده است. به علاوه به اين واقعيت بايد توجه داشت كه زيگورات هاي عظيم، مشخصه معماري معبدهاي سومري است و عقيده بر اين است كه رو به همان جهت خاستگاه اصلي ساخته شده اند: ساموئل كريمر نيز در كتاب « الواح سومري » مي نويسد: « به نظر سومريان، خدايان بر فراز كوهستان زمين و آسمان، آنجا كه خورشيد مي دمد، اقامت داشتند. منابع يا د شده و ماخذ ديگر نيز مطالبي از اين گونه را بر اساس اسناد و مدارك مطرح كرده اند كه رعايت اختصار از آنها در مي گذريم.علاوه بر نتايج مطالعات تطبيقي اسطوره ها، مطالعات مردم شناسي معاصر درباره آيين ها و مراسم نيز نشان مي دهد كه صورت نمايشي اسطوره كهن مرگ و باز زنده شدن خداي گياهي در مناطق گوناگون استمرار يافته است.
از جمله، رسم هاي مير نوروزي، پير بابو و مانند اينها. در صورتي كه از اين گونه رسم ها، در سرزمين هاي آن سوي ميان رودان ( بين النهرين ) نشانه اي در دست نيست. از حدود چهار هزار سال پيش، مهاجرت آرياييان ، از سرزمين هاي سردسيري كه « نه ماه زمستان و ه ماه تابستان بود» آغاز مي شود، و با ساكنان داخل جغرافيا يي ما به بده و بستان فرهنگي مي پردازند. كهن ترين سندي كه از اين مهاجرت تاريخي در دست داريم، كتاب اوستا است. اهورامزدا خطاب به جم مي گويد: « اي جم هورچهر، پسر يونگهان»اين زمين پر شده و بر هم آمد از رمه ها و ستوران و مردمان و سگان و پرندگان و آتشان سرخ، و رمه ها و ستوران و مردمان بر اين زمين جاي نيابند. آنگاه جم به روشني به سوي نيمروز به راه خورشيد فراز رفت و چنين گفت: اي سپندارمذ(زمين ) به مهرباني فرازرو، و بيش فراخ شو، كه رمه ها و ستوران و مردمان مرا برتابي. پس جم اين زمين را يك سوم از آنچه پيشتر بود فراخي بخشيد...» اين نقل اسطوره اي كه براي ما حكم يك سند تاريخي را دارد، حكايت مهاجرت اقوام آرايايي به داخل است. و از متن چنين بر مي آيد كه جنگ و درگيري هم در كار نيست، كاركاري خدايي است كه به خواست اهورامزدا و با نيايش خورشيد، به فرمان جم انجام مي گيرد. جم بعدها در تاريخ افسانه اي وحماسي ، به جمشيد پادشاه پيشدادي و بنيانگزار نوروز تبديل مي شود.
اما در اوستا هيچ نام ونشاني از نوروز نيست. بنابر اين آرياييان مهاجر، در سرزمين جديد، كه از زيان آنها نام گرفت، با نوروز آشنا شدند. پس از استقرار آرياييان، در حوزه خراسان بزرگ، اسطوره مرگ و رستاخيز خداي گيهي، با سيمايي اسطوره اي، حماسي، در داستان سياوش رخ مي نمايد، و آن هم با نوروز پيوند پيدا مي كند. چنين است که د رعنوان مي گويم )نوروز ا زبابل تا کابل ) .« آتش پرستان بخارا هر سال به محلي مي روند كه احتمالا\" سياوش درآنجا كشته شده است. در آنجا زاري مي كنند و قرباني مي كنند » ( تاريخ بخارا- نرشخي ) « و هر سالي هر مردي آنجا يكي خروس برد و بكشد، پيش از بر آمدن آفتاب نوروز» ششمين روز نوروز، بنابر نقل كتاب پهلوي « ماه فروردين » برابر است با روز كين خواهي سياوش و مردم خراسان)افغانستان (روز ششم نخستين ماه سال را ابتداي سال قرار مي دادند و تاريخ خود را با « تورد» ياوش آغاز مي كردند. جشن نوروز ما بين دو فصل زمستان كه زمان خاموشي و تعطيل شدن فعاليت انسان ها و فصل بهار كه زمان زنده شدن طبيعت و شروع فعاليت انسانهاست قرار دارد و در واقع با نگاهي به مساله مرگ و باز زنده سازي، تحليل و جهان بيني اي است كه مردم نسبت به شرايط طبيعي و اقليمي خود داشته اند.
در بسياري از اسطوره هاي كهن سومر نيز به اين معنا و مفعوم نظر داشته اند. همانطور كه مي دانيم درباره پيدايش نوروز اسطوره ها و افسانه هاي زيادي نقل شده است كه در اين گفتگو نيازي به تكرار آنها نيست ولي بايد گفت كه پيدايش نوروز به هر علت و با هر منشايي كه باشد، جشن نوروز سمبل و نشانه اي از تاريخ و فرهنگ ملت ماست. جشني كه سده هاي زيادي را پشت سر گذاشته است و يكي از كهن ترني آيين هاي بشري است. با توجه به منابع معتبر، واژه جشن از ريشه « يز» YAZ و « يسن» در زبان اوستايي و « يج» در زبان سانسكريت و « يد » YAD در زبان فرس قديم و « يشتن» در زمان پهلوي مشتق شده است. بنابر اين واژه جشن كه امروزه براي ابراز سرور و شادماني به كار مي رود، در قديم به مراسمي گفته مي شده است كه ريشه ديني و اعتقادي داشته است و در واقع جشن نوروز نوعي ستايش و پرسش خداي بزرگ همراه با سرور و شادماني همگاني بوده است. توجه به دعاي تحويل سال و دست دعا بلند كردن بر آس تان ربوبي در زيباترين مقطع ازگردش ايام كه از لحاظ جغرافيايي سرآغاز اعتدال زمين و زمان است. طول روز و شب برابر مي شود و هوا معتدل مي گردد و دنياي به ظاهر « مرده » مجددا\" ساز زندگي كوك مي كند و گياهان و نباتات و گل ها و بوستان ها، نهرها و رودها، پرندگان و همه و همه و بطور كلي هستي، دوباره به جنب و جوش مي افتند و « زنده» مي شوند، اگر با معرفت و شناخت توام باشد، حقيقتا\" مي تواند نقطه عطفي در زندگي هر انساني باشد. درواقع با فرا رسيدن فصل بهار و موسم نوروز « كتاب هستي » اوراق خود را در مقابل ديدگان اهل خرد و نظر مي گشايد و گردش ايام و گذرا بودن عمر را به انسا ن متذكر مي شود شايد بتوان گفت: نوروز دليل متقن ديگري بر اثبات وجود خداي هستي بخش خالق زيبايي ها و شاهد صادقي براي فرا رسيدن روز رستاخيز است.به راستي از اين بابت بايد به روح نياكان و پدران خود درود بفرستيم كه از دو عنصر « زمان » و مكان» بهترين استفاده و استنباط را براي معنا و مفهوم و محتوي بخشيدن به زندگي نموده اند و چه زيبا شادي هاي خود را در طول تاريخ و در عرض جغرافيا و در عمق انسانيت با همگان تقسيم نموده اند.نوروز علاوه بر كشورمان در بسياري از كشورهاي آسياي مركزي از جمله تاجيكستان جمهوري آذربايجان، تركمنستان و ايرانو بخشي از چين و پاكستان و تركيه، سوريه، لبنان و عراق و بخشي از كشورهاي حوزه بالكان بيش و كم برگزار مي شود. ايرانيان سراسر جهان نيز همه ساله آنرا جشن مي گيرند و گرامي مي دارند. بنابر اين نوروز را مي توان سرمايه گرانقدري دانست كه امروز، مي تواند پيام آور ومژده دهنده به همه جهانيان كه همانا پيام صلح و دوستي، همدلي و همگرايي، رفع تنش ها و كينه ها و كدورت ها، انتقال ارزش ها و تبادل فرهنگي ونهايتا\" پايداري كردن دوستي ها و تحكيم مودت بين مللي جهان و فرهنگ ها است، نقش مهمي ايفا نمايد. خانواده، نخستين هسته اجتماعي است كه در شمول كاركرد وفاقي نوروز قرار مي گيرد. در نوروز همه مردم هر جا باشند به خانه و كاشانه خويش باز مي گردند تا در ساعت تحويل سال و صبح نوروز در جمع خانواده و كنار سفره نوروزي بايد باشند. اين حضور جمعي خانواده در پي فعاليت يك ماه استقبال از نوروز و تميز كردن وآماده ساختن خانه و تدارك لوازم نوروزاست، و همراه با آدابي است كه همه ملزم به رعايت آن هستند. رعايت اين آداب نقشي پويا در انسجام خانواده دارد. براي حضور در كنار سفره و لحظه تحويل سال كه هر دو از بار تقدس برخورداند، بايد پاكيزه بود، بايد شست و شو كرد و آراسته، به ادب و به آيين بايد بر كنار سفره نشست. آيينه و آب ، چراغ روشن و سبزه نورسته و سكوت در انتظار آغاز سال، فضاي راز آميز و روحاني ايجاد مي كند، كه براي هميشه در خاطره كودكان تصويري ماندگار و آميخته باشادي و محبت است، و بزرگترها را به فراموش كردن دل آزردگي ها مي خواند. سپس كلام مبارك باد وشيريني سفره ، همه را شيرين كام مي كند و راهي ديد و بازديدهاي نوروزي. نقش وفاقي تحويل سال، در نقاطي كه مكان زيارتگاهي و مقدسي داشته باشند، از محدوده فضاي خانواده فراتر مي رود. مردم در مكان مقدس گرد مي آيند و نوروز را با هم آغاز مي كنند.
تقسيم و تنظيم زمان از نيازهاي بنيادي فرهنگ و تمدن انساني است. تقويم هاي همه ملت هاي جهان برپايه اين نياز پديد آمدند و عناصر تكرار شونده در طبيعت مبناي سنجش و شمارش زمان قرار گرفتند: و زمان هاي مقدس نقطه هاي آغاز و تكرار شدند تا زندگي و جامعه انساني به نظم كشيده شود. در افغانستان و سرزمين هاي گسترده اي از مرزهاي چين تا آسياي غربي كه حوزه بزرگ فرهنگي است و براي بيش از نيم ميليارد از مردم جهان، با نوزايي طبيعت نيز همزماني دارد. گفتني است در همه مناطقي از جهان كه سبب شرايط طبيعي و اقليمي فصل هاي سال جلوه ها و مشخصه هاي آشكار و متمايزي دارند، تغيير فصل و به ويژه آغاز بهار و بيداري طبيعت آدب و رسم هايي به همراه دارد، و اين از جهاني هاي فرهنگ انساني است. اما انطباق نظام سنجش زمان با اين خصلت جهاني، يعني انطباق جشن بهار با تقويم ملي و رسمي ، ويژگي بارز جشن آغاز سال در كشورهاي حوزه نوروز است. اين خصوصيت برجسته و نمايان نوروز، آن را از همه جشن هاي نو سال متمايز مي كند و موجب مي شود كه مردم نوروز را نه در تالارهاي دربسته، كه در آغوش طبيعت جشن بگيرند و سرآغاز سال را با تجديد خاطره اي از پيوند ديرينه انسان و طبيعت همراه كنند.


ارزش نوروز

نوروز ارزش ها يا كاركردهاي شاخص و برجسته متعددي دارد، كه متشكل مي توان يكي از آنها را بارزتر از ديگر ها به شمار آورد. با وجود اين، يكي از عمده ترين نقش هاي نوروز ايجاد وحدت و تقويت همبستگي ها و يگانگي ها است. اين ارزش ناشي از دو ويژگي عمده نوروز است. يكي استمرار بدون انقطاع نوروز، طي چند هزار سال تاريخ آن ، كه به اختصار توضيح داده شد . و در نتيجه اين استمرار نوروز گسترده ترين و كهن ترين جشن و آيين مشترك همه سرزمين هايي شد كه امروزه كشورهاي ، افغانستان،ايران، پاكستان، بخشي از هندوستان، كشورهاي آسياي ميانه و قفقاز، مناطق كرد نشين تركيه، عراق و سوريه را در بر مي گيرد و همچنين است در مورد مردمان بسيار ديگري، در ساير نقاط جهان كه ريشه و پيشينه مشتركي با حوزه جغرافيايي نوروز دارند. استمرار ناگسسته و چند هزار ساله نوروز در پهنه وسيع سرزمين هاي ياد شده تعلق همگاني مردمان اين مناطق را به نوروز سبب گرديده و آن را به نقطه اشتراك گروههاي قومي و اعتقادي گوناگون تبديل است. ويژگي دوم كه ارزش وفاقي نوروز را موجب مي شود، خصلت وحدت آفريني يك يك رسم هاي آن است. يكي از كاركردهاي عمده آيين ها، ايجاد وفاق و همبستگي در سطوح مختلف از خانواده تا روستا و محله و شهر و كشور تا حوزه هاي فرهنگي و جغرافيايي فراتر از آن ا ست. نوروز از جمله آيين هايي است كه در اجزا و در كليت خود داراي كاركرد نيرومند وفاقي است و اين خصلت را در همه سطوح ياد شده دارا است. باورها و رفتارهاي آييني در سنت هاي نوروزي معمول در گوشه و كنار سرزمين هاي پهناور حوزه نوروز، همه سرشار از عناصري است كه مهر آفرين و آشتي سازند، و نوروز در كليت خود، پرچم بلند و همبستگي است كه در سراغاز هر سال و هر بهار، بر بلنداي روابط ديرين سال مردمان اين سرزمين هاي برافراشته مي شود. ببينيم خصلت وفاقي و وحدت آفريني را با چه مشخصه هايي در رسم هاي نوروزي جستجو كنيم؟ پاسخ را در نگاه به خود نوروز و توصيف رسم هاي آن مي جوييم . از زبان شاهان ساماني نقل كرده اند كه گفته بود در سال فقط يك شب با خيال راحت « پلو» مي خورم و آن شب نوروز است كه مي دانم همه مردم كشور همين غذا را مي خورند. صرف نظر از درستي يا نادرستي اين نقل آنچه مهم است اين كه پادشاه مقتد ري براي اين كه خود را به مردم نزديك كند، به اين خصوصيت نوروز تكيه مي كند، و حاكي از اين واقعيت است كه در شب نوروز در همه خانه ها در حد توان اجاق ها هم مثل چراغ ها روشن است و دل ها هم با گرد آمدن افراد خانواده، ازگرماي محبت و با هم بودن، شاد. بنابر آنچه كه آورده شده، نوروز در رابطه با هويت فرهنگي چشم انداز وسيع تري از هويت هاي قومي، مذهبي ، زباني و غيره را در مي گيرد: ضمن اين كه بر همه اين عناصر تشكيل دهنده هويت فرهنگي نيز شمول دارد. نوروز به اين لحاظ با همه جشن ها و عيدهاي آغاز سال تفاوت بنيادي دارد .
جشن هاي ديگر، اگر چه هر كدام پوشش گسترده در سطح كشورهاي مختلف دارند، اما محور اصلي آنها يكي از عناصر زير مجموعه فرهنگ است. از اين نظر نوروز جشن جهاني منحصر به فرد است و همين ويژگي ساز عوامل موثر در استمرار و گسترش نوروز در طي تاريخ بوده است. جانمايه بيشترين رسم هاي نوروزي كه قبل از تحويل سال ( روز اول حمل) انجام مي شود، نو ساختن، نوپوشيد ن، و پاكيزه گرداني خانه ها است . براي نظافت خانه، اصطلاح خانه تكاني به كار برده مي شود كه مفهومي سنجيده دارد، در واقع خانه تكاني نوروز چيزي فراتر از نظافت معمولي و حتي نظافت كامل خانه است.

زنان معتقد به سنت هاي نوروز هر چه را كه در خانه دارند و همه گوشه و كنار خانه را بايد براي نوروز نظافت كنند. هر اندازه كم در آمد باشند دست كم يك، تكه هم شده لباس نو، بخصوص براي كودكان تهيه مي كنند. سفره غذاي شب و روز نوروز و در حد امكان ساير شب و روزهاي نوروزي، نيز بايد رنگين باشد. و بسيار موارد ديگر كه تدارك مقدمات همه و همه موجب رونق كار پيشه وران و بازاريابان و گردش چرخ اقتصاد جامع است بازارهاي نوروزي هميشه گرم و پرتپش است. آداب، باورها و اعتقادات رسم هايي كه در مورد نو ساختن زندگي به آنها اشاره شده، هميشه و هميشه، رونق بازار توليد و بده و بستان بازار را در پي داشته است. و دارد و از عوامل عمده در پويايي جشن نوروز است.
November 6th, 2004


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي